وزارت اطلاعرسانی سوریه با ارسال بيانيهاي به گروه بينالملل مشرق، از افکار عمومي خواست با هوشیاری تمام، در دام دروغ پراکنی برخی رسانههای مشخص قرار نگیرند.
وزارت اطلاع رسانی سوریه در اين بیانیه آورده است که وظیفه خود میداند درباره تحولات سوریه واقعیت آنچه در این کشور جریان دارد توضیح بدهد نه آنچه رسانههایی مشخص برای انحراف افکار عمومی و تحریف وقایع منتشر میکنند تا اهداف شناخته شده خود را محقق کنند و در واقع این ابزارهای رسانهای شریک قانونی و سیاسی در جنایات علیه نظام و شهروندان سوریه هستند.
در ادامه این بیانیه آمده است وزارت اطلاع رسانی سوریه با همکاری سازمانهای منطقهای و بینالمللی برای آگاهسازی رسانهها و افکار عمومی جهان این پیام را خطاب به همه رسانههای هوشیار اعلام میدارد و فیلمهای مستندی در این باره که کمیته فعالان در زمینه حقوق بشر و اطلاعرسانی گردآوری کردهاند به این بیانیه ضمیمه شده است.
وزارت اطلاعرساني سوريه در ادامه بيانيه ارسالي خود به مشرق آورده است: امیدواریم که این پیام را برای همه اصحاب رسانه اعم از خبرگزاریها، روزنامهها، تلویزیون و آنهایی که در حوزه سیاسی کار میکنند منتشر کنید تا همگی بتوانند برداشت درست و واقعی از حوادث سوریه داشته باشند نه اینکه در دام دروغ پراکنیها و تحریف واقعیتها از سوی برخی رسانهها باشند.
اين بيانيه ميافزايد: با توجه به مسؤولیت قانونی و اخلاقی که در رساندن پیام واقعی و حقیقی به رسانهها بر دوش خود احساس میکنیم تا رسانهها نیز واقعیت را به دور از یکجانبهگرایی برخی گروهها و طرفهای سیاسی به اطلاع افکار عمومی برسانند و با توجه به اینکه به اهمیت شغل خویش به عنوان دستگاههای اطلاعرسانی ایمان و باور داریم و سوگند خوردهایم که با تبعیت از معیارهای اخلاقی و اخلاق حرفهای قضایا و مسائل قومی و ملی جاری در جهان عرب را آنگونه که هست به اطلاع جامعه بینالمللی برسانیم، به اطلاع شما میرسانیم و آشکار میکنیم که کشور سوریه از زمان آغاز بحرانی که هماکنون درگیر آن است، با حملات تبلیغاتی و رسانهای گمراهکننده بزرگی از سوی رسانههای عربی و غربی مواجه است که خود را به عنوان بازوی رسانهای و تبلیغاتی گروههای مسلح تروریستی به خدمت آنها درآوردهاند، تا حملات تروریستی این گروهها علیه ملت سوریه، چه شهروندان نظامی و چه غیرنظامی، را پوشش دهند و با تحریف واقعیات با آنها در کشتارها و قتل عامهایی همراه و همگام میشوند که علیه شهروندان سوری انجام میشود و این جنایات را به گونهای به تصویر میکشند که این گونه به بیننده القا کند، این حملات و جنایتها به دست ارتش سوریه و نیروهای امنیتی نظام انجام شدهاند، بدون اینکه ذرهای به بازتابهای ارتکاب این کشتارها و قتل عامها و پیشینهها و اهداف آن بیاندیشند و اینکه این جنایات به سود چه طرف و گروهی به پایان خواهد رسید، بلکه آنچه تنها مد نظر آنهاست تخریب وجه سوریه و با هدف زیر سوال بردن و توهین و تعرض به مواضع عربی و منطقهای و فرامنطقهای آن صورت میگیرد.
اين بيانيه ميافزايد: با اینکه سوریه به تمام تعهدات خود در برابر روند سیاسی جهت پایان دادن به بحران متعهد و همواره حریص بوده تا به راه حلی سیاسی در چارچوب کثرت گرایی سیاسی و اجرای برنامههای اصلاحی فراگیر دست یابد که خواستههای تمام سوریها از هر طیف و گروه و جناح برآورده سازد و در این راه طرح ارسال ناظران اتحادیه عرب را تا طرح ارسال ناظران بین المللی براساس طرح "کوفی عنان" در 25 مارس را پذیرفته و به آن تن داده است، با این حال گروههای مسلح تروریستی همچنان در اقداماتی که نقض آشکار تمام طرح و برنامهها و تلاشهای سیاسی برای حل این بحران به شمار میآید به حملات تروریستی خود و قتل و کشتار مسلحانه شهروندان سوری و نیروهای ارتش این کشور ادامه میدهند، به گونهای که براساس اعلام ناظران بین المللی تاکنون بیش از 10600 مورد حمله و تجاوز توسط این گروهها به وقوع پیوسته که رهاورد آن قربانی شدن صدها نفر از شهروندان غیرنظامی و نظامی بوده و این صرف نظر از عملیاتهای تخریبی است که ساختارهای زیربنایی کشور سوریه از جمله تاسیسات آب و نفت و گاز و برق و بیمارستانها و مدارس این کشور را هدف گرفته است، به گونهای که تاکنون مدرسهای در سوریه از حملات تروریستهایی در امان نمانده است که با درآمدهای نفتی رژیمهای عربی و تسلیحات نظامی ترکیهای تامین میشدهاند و آمارهای موجود نشان میدهد که تاکنون به بیش از 1700 دستگاه واحد آموزشی به ارزش نیم میلیارد لیره سوری آسیب رسیده است و این صرف نظر از آسیب دیدن کادرهای آموزشی این واحدهای آموزشی بوده که تاکنون بالغ بر 40 نفر از نیروهای خود را به دست تروریستها از دست داده است.
در این بین بخش بهداشت و درمان سوریه نیز که خدمات بهداشتی و درمانی و پزشکی رایگانی را به شهروندان سوری ارائه میدهد، از این حملات در امان نماندهاند و در این مدت بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی در معرض حملات غارت و چپاول و تخریب و آتش سوزی و تجاوز به کادرهای پزشکی و بیمارستانی قرار گرفتهاند و بر اساس آمارها تاکنون 38 بیمارستان و 132 مرکز بهداشتی در معرض حملات تروریستی قرار گرفتهاند که 25 بیمارستان دوباره راهاندازی شده است تا مجموع خسارات وارده به این بخش 3.5 میلیارد لیره سوری برآورد شود.
همچنین است وضعیت بخش برق و نفت و گاز سوریه که در معرض این حملات قرار گرفته و موجب شده تا بازتابهای منفی خود را بر وضعیت معیشتی مردم بگذارد.
به ویژه آنکه سوق پیدا کردن این حملات تروریستی به سمت بخشهای خدمات و ساختارهای زیربنایی در کنار مجازاتها و تحریمهای اقتصادی اعمال شده توسط کشورهای غربی و برخی رژیمهای عربی بر بخشهای اقتصادی که تامین کننده نیازهای اساسی معیشتی شهروندان سوری در حوزه سوخت و انرژی و داروهای پزشکی و دیگر نیازهای اساسی هستند، بسیار نگران کننده به نظر میرسد و موجب میشود تا تاثیری منفی بر زندگی شهروندان سوری و توانایی آنها جهت تامین نیازهای معیشتیاشان بگذارد و به این ترتیب زمینهها و موجبات نارضایتی عمومی علیه نظام را در میان شهروندان سوری فراهم کند و نظام را به عدم توانایی در برآوردن نیازهای مردم و جبران خسارات وارده به بخشهای آسیب دیده متهم کند.
با کمال تاسف هیچگاه این میزان و حجم قابل توجه و چشمگیر اقدامات تروریستی و تخریبی که روزانه علیه سوریه و شهروندان این کشور به اجرا گذاشته میشود، مورد توجه رسانههای عربی و غربی قرار نگرفته و اگر به آن پرداخته شده با هدف تبیین نزدیک شدن به فروپاشی و سرنگونی نظام و نه از بعد اقدامات تروریستی جنایتکارانه و تخریبی تعامل شده است تا به این ترتیب بیش از پیش تشویق کننده اقدامات خرابکارانه و تروریستی در این کشور باشد.
برای کسانی که اوضاع جاری در سوریه را دنبال میکنند، به راحتی میتوانند، دوگانگی معیاری در تعامل با حوادث جاری در این کشور و دست داشتن رسانههای عربی و غربی در سرپوش گذاشتن بر جنایات گروههای مسلح تروریستی و مشارکت آنها در ریخته شدن خون مردم سوریه را دریابند، به گونهای که اگر اندکی به گذشته بازگردیم، ملاحظه خواهیم کرد که تمام کشتارهای صورت گرفته در سوریه پیش یا با نشستهای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر این سازمان درباره سوریه همزمان یا بوده پیش از آن صورت گرفته است تا جامعه بین المللی را علیه سوریه بسیج کند و از این محافل بین المللی همسو با مواضع و اهداف خود بهرهبرداری سیاسی کند و این محافل را وادار به تصویب قطعنامههایی علیه سوریه کند.
موضوعی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، سرعت عمل محافل عربی و غربی و به ویژه رژیمهای حامی تروریستها در محکومیت سوریه است، بهگونهای که به ذهن اینگونه تداعی میکند که این قطعنامهها پیشاپیش برای متهم کردن سوریه آماده و مهیا بودهاند و هماهنگیهای لازم برای تحرکت سریع جهت محکوم کردن سوریه و درخواست قرار دادن آن تحت بند هفتم سازمان ملل متحد و فراهم کردن زمینه دخالت فوری نظامی در امور داخلی آن صورت گرفته است، در حالیکه تمام این طرفها چشم خود را بر روی بمبگذاریهای تروریستی صورت گرفته توسط این تروریستها علیه شهروندان سوری و ساختارهای زیربنایی و خدماتی آن میبندند که تامین کننده نیازهای اساسی مردم سوریه هستند و همین موجب میشود تا سوالاتی درباره ارتباط واقعی این کشورها و رسانههایشان با آنچه در سوریه از تروریسم و تخریب میگذرد به ذهن خطور کند.
آنچه در روستای "التريمسة" در استان حماه در 12/7/2012 رخ داد و بیتوجهی که رسانهها به این احداث داشتند، نمونهای از تعامل و برخورد دوگانه این رژیمها و رسانههای آنهاست تا زمینه را برای محکومیت نظام سوریه فراهم کنند، بیآنکه در این ارتباط خواهان انجام تحقیقاتی واقعی شوند. در این حادثه خونبار برخی از شبکههای مغرض رژیمهای عربی از بکاربردن سلاحهای سنگین و توپ و تانک و بالگرد برای کشتن 250 غیرنظامی سخن گفتند و در سخنان خود به مقاطع و تکه فیلمهایی چند ثانیهای استناد جستند که گروههای تروریستی آن را پخش کردند و هیچگاه نمیشد در ماهیت واقعی و درستی یا نادرستی آنها تحقیق کرد، اما محافل سیاسی بین المللی بدون هیچ تحقیقی آن را با جان و دل پذیرفته و تایید کردند، درحالی که سوریه تاکید کرد که در این حادثه جز سلاحهای سبک و آرپیجی آن هم برای تحت پیگرد قرار دادن تروریستها و هدف قرار دادن مراکز تجمع آنها استفاده نشده است که کشته شدن 37 تروریست و دو غیرنظامی را به دنبال داشت و ارتش سوریه موفق شد، مقادیر زیادی تسلیحات نظامی از مراکز تجمع تروریستها و خانههای تیمی آنها به دست آورد، همچنین هیئت ناظران بین المللی از نزدیک از روستای التریمسه دیدن کردند تا از نزدیک مکان درگیری نیروهای دولتی و تروریستی را مشاهده و ملاحظه کنند که اصلا کشتاری توسط ارتش سوریه حادث نشده است.
سؤالی که در اینجا بسیار مهم مینماید این است که چرا رسانهها تا این اندازه در سخن گفتن و خبرپردازی درباره این کشتار آن هم همزمان با نشست شورای امنیت تسریع کردند که قرار بود درباره تمدید مدت حضور ناظران بین المللی تصمیم گیری کند. آیا نباید گفت که هدف از تمام این اقدامات تحت فشار قرار دادن شورای امنیت و به ویژه کشورهایی بود که دخالت خارجی در سوریه را رد میکردند؟ واقعا دولت سوریه چه سودی از قتلعامها و کشتارها در برابر ناظران بین المللی میبرد، آن هم در زمانی که شورای امنیت درصدد برگزاری نشست و تصمیمگیری درباره مهلت حضور ناظران بینالمللی در سوریه بود؟ تمام اینها سؤالاتی است که برای یافتن پاسخ قانعکننده به آنها نیاز به تحقیق و تفحص چندان نیست.
کشتار "الحولة" در استان حمص در 25 می 2012 که دهها کودک و زن با سلاح سرد در آن قربانی شدند نیز پیش از سفر کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه به دمشق در 29 می 2012 صورت گرفت و طی آن نیز بار دیگر رسانههای مغرض و معارضان خارجی ارتش سوریه را متهم به دست داشتن در این جنایت کردند و مدعی شدند که ارتش سوریه با سلاحهای سنگین این منطقه را بمباران کرده است، اما پس از اینکه مشخص شد، اکثر قربانیان این جنایت از مسافت نزدیک هدف قرار گرفتهاند، شروع به سخن گفتن از شبیخون و مشابهها آنها کردند که به هیچ وجه با منطق مطابقت نداشت تا مشخص نشود که این حادثه در واقع کشتاری تدارک دیده شده توسط تروریستهای مسلح علیه سه تا چهار خانواده حامی نظام بود که همکاری با تروریستها را رد کرده و برخی از آنها از خاندان "مشلب"، نماینده پارلمان سوریه یعنی "عبد المعطي مشلب" بودند.
حال ما این سؤال را مطرح میکنیم که واقعا چه طرفی از این کشتار سود میبرد؟ بیتردید یکی از مهمترین هدفهای این کشتار تحریف روند مذاکرات عنان با دولت سوریه و هدف واقعی این سوریه به گونهای بود که به برنامهها و توطئههای مد نظر دشمنان سوریه کمک کند.
درباره کشتار "القبير" در استان حماه که 6/6/2012 واقع شد و قربانیان آن کودکان و زنان بودند، نیز باید گفت که برنامه این کشتار به نحوی توسط گروههای تروریستی و حامیان بین المللی و منطقهای آنها تدارک دیده شده بود که پیش از نشست شورای امنیت درباره اوضاع خاورمیانه در 7/6 /2012 انجام شود و از این حیث از خون سوریها برای اهداف مورد نظر غرب بهرهبرداری شود.
تمرکز رسانههای غربی و محافل سیاسی غرب براین کشتارها در برابر نادیده گرفتن تمام کشتارهای و بمبگذاریهای تروریستی صورت گرفته توسط تروریستها علیه مردم سوریه و هدف قرار دادن ساختارهای زیربنایی و به آتش کشیدن آنها در واقع مشارکت در جنایات تروریستها و تشویق آنها به ادامه اقداماتشان برای تحقق اهداف مورد نظر کشورهای عربی و منطقهای و غربی است.
در اینجا لازم است به دست داشتن برخی رژیمهای منطقهای در این اقدامات از جمله ترکیه و عربستان و قطر اشاره کرد که اقدام به قاچاق تروریستهای مسلح عرب و بیگانه و تأمین مالی و تسلیحاتی آنها میکردند تا آنها را تحت عنوان "جهاد" برای انجام عملیاتهای تروریستی راهی سوریه کنند و شماری از آنها که دارای تابعیتهای لیبیایی و تونسی بودند، پس از بازداشت توضیح دادند که چگونه از مرزهای ترکیه وارد سوریه شدند و چگونه در پایگاههای آموزشی نظامی دورههای مختلف نظامی را دیدند.
این حقایق تأکید میکند که برخی از کشورهای همجوار سوریه در تررویسمی که سوریه در معرض آن قرار گرفته با حمایت و پناه دادن به تروریستهای مسلح و تامین مراکز آموزش نظامی و حمایت مالی و تسلیحاتی از انها تحت عنوان پذیرش پناهندگان سوری دست دارند، به گونهای که نیروهای مرزی سوریه روزانه با دهها تلاش برای نفوذ نیروهای مسلح و قاچاق سلاح به سوریه از مرزهای ترکیه مقابله میکنند و روند این نفوذها به گونهای صورت میگیرد که به راحتی میتوان به هماهنگیهای صورت گرفته بین این تروریستها و آن دولت مزبور پیبرد، باضافه بسیاری تلاش ها برای قاچاق سلاح از طریق لبنان و اردن، چون در این راستا هیچگونه مخالفت و تعرضی با بسیاری از اقدامات نفوذ این تروریستها در مرزها از سوی نیروهای مرزی اردنی ، ترکیهای یا لبنانی مشاهده نمیشود که نقض آشکار قوانین بین المللی و قوانین مبارزه با تروریسم جهانی به شمار میآید.
کدام کشور میتواند بپذیرد که کشورهای همجوارش به مراکز آموزش نیروهای مسلح تروریستی تبدیل شده است که با سازمانهای جهادی تکفیری در ارتباط بوده و ایده و خط مشی سازمان القاعده به عنوان خط مشی و سیاست خود میپذیرد، مانند جبهه یاری شام که مسئولیت چندین انفجار تروریستی صورت گرفته در دمشق و حلب را برعهده گرفت.
جبهه یاری شام مسؤولیت دو انفجار "القزاز" دمشق در 11 می 2012 را برعهده گرفت که طی آن 55 نفر شهید و 300 نفر مجروح شدند، همچنین دو انفجار القصاع و میدان الجمارك دمشق در 17 مارس 2012 که براثر آن 27 نفجر به شهادت رسیدند یا انفجار منطقه الميدان دمشق 27 آوریل که 9 شهید از خود برجا گذاشت و دو انفجار تروریستی حلب در دهم فوریه 2012 که شهادت 28 شهروند را به دنبال داشت و بمبگذاری در ساختمان شبکه خبری الإخبارية سورية در نزدیکی دمشق در 27 ژوئن 2012 همه اینها عملیاتهای تروریستی است که این جبهه مسئولیت آنها را برعهده گرفته است.
آیا این اقدامات این کشورهای همجوار در کمک مالی و تسلیحاتی به تروریستها مشارکت و همراهی آنها با این سازمانها به شمار نمیآید که زمانی ادعا داشتند با آنها در عراق و افغانستان به جنگ پرداختهاند و به این بهانه این دو کشور را به اشغال خود درآوردند.
اما این تمام آنچه در سوریه میگذرد نیست، بلکه امروزه مشاهده میکنیم که چگونه رژیمهای عربی چون عربستان سعودی و قطر و ترکیه مورد حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا از هیچ اقدامی جهت مشروعیت بخشیدن به تروریسمی که سوریه در معرض آن است، در محافل بین المللی از جمله سازمان ملل متحد و نهادهای آن مانند مجمع عمومی و شورای امنیت فروگذاری نمیکنند و در همین راستا بود که عربستان سعودی در سوم می 2012 تحت بند 34 میثاق مجمع عمومی درباره جلوگیری از بروز و وقوع درگیریهای مسلحانه و در اقدامی کاملا مغایر با اهداف واقعی این رژیم و همپیمانانش در دامن زدن به بحران سوریه و تبدیل آن به درگیری و جنگ داخلی مسلحانه با حمایت از تروریستهای مسلح پیشنویس قطعنامهای را علیه سوریه آماده و به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه داد و با کمال تاسف مشاهده میکنیم که این رژیمها موفق شدند، از طریق گمراهسازیها و دروغپردازیهای رسانهای خویش قطعنامهای را در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب برسانند که نقض آشکار حاکمیت و استقلال کشورها به شمار میآید و نشان میدهد، سازمانی که کشورها آن را برای حمایت از خود تشکیل دادهاند، هم اکنون تحت فشار سیاسی و مالی و تبلغاتی برخی کشورها به دادتی برای تحقق اهداف مورد نظر آنها و انتشار فرهنگ تروریسم در جهان و تضعیف و تزلزل امنیت و ثبات کشورها تبدیل شده است.
آنچه که هم اکنون شهر حلب در معرض آن قرار گرفته و توطئههای منطقهای و فرامنطقهای که برای ریخته شده بیانگر نیات واقعی کسانی است که ادعا حمایت از مردم سوریه و حمایت از حق و حقوقاشان را دارند و امروز شهر حلب به این دلیل مجازات میشود، چون در مقابل نظام بپانخاسته و به همین منظور هزاران مسلح تروریست و جهادی تکفیری مزدور از کشورهای مختلف جهان از مرزهای ترکیه و مجهز به سلاحهای سنگین و پیشرفته راهی این شهر شدهاند و این موضوعی است که " سوسن غوشه"، سخنگوی هیئت ناظران بین المللی نیز به آن اشاره و اعتراف میکند که معارضان مسلح مجهز به سلاحهای سنگینی در حلب هستند تا به دولت حمله کنند و زمینه دخالت خارجی در این شهر را فراهم کنند، پس از اینکه تمام دستاویزها برای دخالت در سوریه به شکست انجامید و کشورهای خارجی از تمام ادات خویش برای ازپا درآوردن مردم سوریه استفاده کردند و در تمام آنها با شکست و ناکامی مواجه شدند.
با وجود برملا شدن دروغها و کذب بسیاری از گزارشهای خبری درباره انجام عملیاتهای بمباران و کشتار و قتل عام شهروندان توسط ارتش سوریه انجام شده است، با این حال شبکههای خبری وابسته به رژیمهای عربی به گمراهسازیهای تبلیغاتی خود علیه ارتش سوریه و دامن زدن به جنگهای طایفهای در این کشور و دعوت به قتل و کشتار مردم سوریه و این بار به شکلی ویژه در میان اصحاب رسانه و خبرنگاران سوری که حقایق امور را برملا میکنند، ادامه میدهند.
در این راستا همه داستان "زينب الحصني" زن جوان سوری را به یاد میآورند که برای مدتی به سوژه تبلیغاتی رسانههای مغرض تبدیل شده بود و این رسانهها وی را به نماد آزادی در سوریه تبدیل کرده بودند تا اینکه بعدها و با دلیل و مدرک آشکار شود که زینب اصلاً نمرده و در قید حیات و اگر از سوریه فرار کرده، از ترس برادرانش و تعصب کورکورانه آنها بوده است. همچنین داستان " ساري سعود" کودک سوری که فایل ویدئویی معروف آن نشان میداد که مادرش او را در حال جان دادن در آغوش گرفته است، در حالیکه ارتش سوریه با دو گلوله او را هدف قرار داده است، در حالیکه بعدها مادر ساری اعتراف کرد که این ارتش سوریه نبوده که کودکش را هدف گرفته بود، بلکه این تروریستهای مسلح بودند که وی را کشتند و سپس اقدام به فیلمبرداری از وی و کودکش کردند و با مونتاژ فیلم آن را علیه ارتش سوریه بکار بردند. هیچ یک از اینها داستانپردازی نیست بلکه واقعیتهایی است که در جهان تبلیغاتی و رسانهای حامی تروریسم و فتنهانگیزی میگذارد.
همچنین اگر نگاهی به ماجرای کشته شدن "جیل ژاکیه" خبرنگار فرانسوی و از کارمندان شبکه دو تلویزیون فرانسه بیندازیم خواهیم دید که وی به دلیل اصابت توپ یکی از گروههای تروریستی به گروههای رسانهای و تلویزیونی که در حال بازدید میدانی از شهر حمص در 11 ژانویه 2012 ميلادي بودند کشته شد اما رسانههای عربی و غربی با حمایت سیاستمداران فرانسوی به سرعت دولت و ارتش سوریه به قتل وی متهم کردند، با اینکه دمشق اعلام کرد که در این ارتباط گروه تحقیقی با مشارکت نماینده شبکه دو تلویزیون فرانسه تشکیل میدهد، اما نه شبکه دو فرانسه و نه دولت فرانسه نماینده خود را به سوریه اعزام کردند که مدعی شده بودند، خواهان کشف حقیقت امر هستند و نه "نیکولا سارکوزی" رئیسجمهوری وقت فرانسه اقدامی برای فهم واقعیت امر انجام داد بلکه برای همه آنها آنچه مهم مینمود بهرهبرداری و سوء استفاده از این جنایت برای تشدید فشار بین المللی بر سوریه بود و گزارش ناظران اتحادیه عرب بود که تأکید کرد، ژاکیه به دست تروریستهای مسلح به قتل رسیده است تا پس از آن نیز روزنامه فیگارو در شماره روز 18/7/2012 مورد تأکید قرار دهد که براساس اطلاعات در اختیار سازمان اطلاعات فرانسه و از بررسی نحوه کشتهشدن ژاکیه آشکار شد که وی توسط تروریستهای معارض کشته شده است.
بیتردید هدف قرار دادن مغزها و شایستگیهای اصحاب رسانه و اساتید دانشگاهها و پزشکان و روحانیون و روشنفکران ویژگی و خصوصیت گروههای تروریستی مسلح است و توسط این گروهها بود که دهها پزشک و روشنفکر و اندیشمند و روحانی سوری به شهادت رسیدند.
در این رتباط دروغپراکنی و گمراه سازی تبلیغاتی برای هدف قرار دادن سوریه کافی به نظر نمیرسید، به همین دلیل دشمنان سوریه روی به ساکت کردن صداهای سوری کردند تا توطئهها و ماهیت واقعی و اهداف حقیقی آنها در سوریه را برملا نکند و به همین منظور بود که در نشست اتحادیه عرب در دوحه در 2/6/2012 از ماهوارههای نایل ست و عرب ست خواسته شد تا پخش برنامههای شبکههای سوری را متوقف کند و در این راستا پخش برنامههای شبکه تلویزیونی "دنیا" سوریه از ماهوارههای عرب ست و نایلست متوقف شد.
این تصمیم و دیگر تصمیمهای غربی اتخاذ شده علیه رسانههای سوریه به مانند عملیات تروریستی بود که این بار رسانههای سوریه و اصحاب رسانه این کشور را هدف قرار میدهد و نمونه به عینه این اقدام را در حمله به شبکه سوری الاخباریه در 27/6/2012 و تخریب مقر این شبکه مشاهده کردیم که شهادت 3 خبرنگار و 4 نگهبان این شبکه را به دنبال داشت.
همچنین شماری از روزنامهنگاران شاغل در مطبوعات مختلف سوریه هدف این گروههای مسلح قرار گرفتند که برای نمونه میتوان به "احسان البنی"، عکاس روزنامه الثوره در 12 ژوئیه 2012 اشاره کرد که هنگام مراجعت از محل کار به منزل در منطقه داریا هدف گروههای تروریستی قرار گرفت یا گروه الاخباریه سوریه که در منطقه الحفه در استان لاذقیه در 11 ژوئن 2012 هدف تروریستهای مسلح قرار گرفت و منجر به مجروح شدن خبرنگار این شبکه "مازن محمد بیده" و عکاس آن "فادی یعقوب" شد.
تمام این اقدامات و تجاوزها و تعدیها علیه رسانههای ملی در کنار همکاری آشکار با تروریسم تناقضی عیان با اصول و مبادی آزادی مطبوعات و رسانهها دارد، در حالیکه سند تهیه شده توسط وزرای اطلاع رسانی کشورهای عربی در سال 2008 درباره پخش ماهوارهای برنامههای ماهوارهای بر ضرورت احترام به آزادی پخش برنامهها و پخش مجدد برنامهها تاکید دارد، از سوی رسانههای عربی تاکید دارد و براین اساس تعامل رسانههای عربی و غربی با آنچه در سوریه میگذرد، نقض آشکار اصول و مبادی فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی به شمار میآید.
ادعای برخی شبکهها مبنی براینکه فیلمهایی را مورد استفاده قرار میدهد که در شبکههای اجتماعی منتشر شده و در این ارتباط به دستاویزهایی چون عدم وجود مجوز ورود به سوریه امری مردود و غیرقابل قبول است، به ویژه آنکه وزارت اطلاع رسانی سوریه اجازه ورود گروههای خبری و مطبوعاتی بسیاری را از آغاز حوادث جاری در سوریه تاکنون به آنها داده است، به عنوان مثال از مارس 2011 تاکنون بیش از 600 گروه خبری و مطبوعاتی از رسانههای مختلف عربی و غربی و وابسته به بسیاری از شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها و روزنامهها و رادیوها وارد سوریه شدهاند و اقدام به پوشش روزانه حوادث جاری در این کشور میکنند.
جمهوری عربی سوریه همواره بر التزام و تعهد خود به اجرای طرح ناظران و فرستادگان سازمان ملل از جمله کوفی عنان و همانگونه که از طرح جانشینش اخضر ابراهیمی نیز با آغوش باز استقبال کرد و بدین وسیله یافتن راه حلی مسالمتآمیز برای خروج از بحران سوریه را تأکید کرده است، اما به شرط اینکه طرح خواستههای تمام قشرها و گروههای سوری را برآورده سازد و در این ارتباط از رسانههای عربی و غربی میخواهیم به مسؤولیتهای اخلاقی و حرفهای خود و همچنین میثاقهای بین المللی متعهد باشند و از یک جانبه گرایی در پوشش حوادث سوریه پرهیز کنند.
همچنین از مسؤولان و ارباب رسانههای میخواهيم که به مسؤولیتهای و تعهدات قانونی و اخلاقی خود درباره مبادله اخبار و ارائه اطلاعات درست، واقعی و مستند بنابر آنچه در معاهدات بینالمللی ذکر آن رفته عمل کنند و از فتنهانگیزی میان کشورهای و داخل طوایف مختلف یک کشور اجتناب کنند که تنها خدمت به اهداف دشمنان است.
کد خبر 177134
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۱
- ۷ نظر
- چاپ
بايد به برخی رژیمهای منطقهای از جمله ترکیه و سعودي و قطر اشاره کرد که اقدام به قاچاق تروریستهای مسلح عرب و بیگانه و تأمین مالی و تسلیحاتی آنها میکنند تا آنها را تحت عنوان "جهاد" برای انجام عملیاتهای تروریستی راهی سوریه کنند و شماری از آنها که دارای تابعیتهای لیبیایی و تونسی بودند، پس از بازداشت توضیح دادند که چگونه از مرزهای ترکیه وارد سوریه شدند و چگونه در پایگاههای آموزشی نظامی دورههای مختلف نظامی را دیدند.